آذر ۳۰، ۱۳۸۷

شب چله ناز

سلامت را نمي خواهند پاسخ گفت،
سرها در گريبان است.
...
مسيحاي جوانمرد من! اي ترساي پير پيرهن چركين!
هوا بس ناجوانمردانه سرد است... آي...
دمت گرم و سرت خوش باد!
سلامم را تو پاسخ گوي، در بگشاي!

***
يلدا رسيد،
شب حافظ و بيداري و عشق و مهر و خوشي،
شب هندوانه و انار و آجيل،
شب دور هم جمع شدن،
شب يكديگر را پيدا كردن،
شب با هم بودن، دور كرسي نشستن و شمردن سالهايي كه گذشته، پاي صحبت ارزشمندترين هاي خانواده،
به اميد رسيدن به مهر، به فردا،
يلدا همان شب قدر است...
قدر زندگي را بدانيد و با هم بمانيد.
شب چله نازي داشته باشين،
هميشه خوش باشين.
اكسير

آذر ۲۶، ۱۳۸۷

!رونوشت به سادات

با سلام.
خدمت تمام دوستان و خوانندگان «سيد»؛
احتراما اينجانب، اكسير، آمادگي خود را جهت بوسيدن سينه اين عزيزان و دريافت عيدي اعلام داشته، مقتضي است دستورات لازم را ابلاغ فرماييد.

پي نوشت 1: نامه فوق رونوشت به كليه سادات ذكور بوده و اكسير هيچگونه مسوليتي در باب بوسيدن سينه بي بي ها (سادات مونث) به عهده نمي گيرد. خواهشمند است اصرار بي مورد نفرماييد.
پي نوشت 2: احتراما از كليه سادات كه داراي سينه اي پرمو و به اصطلاح عوام «پشمالو» مي باشند استدعا مي شود تا با داروي نظافت (با يادي از اموات علي الخصوص سعيد امامي) محل بوسيدن اينجانب را تميز و براق نمايند تا هم از نظر بهداشتي و هم از نظر احساسي اينجانب با مشكل مواجه نشوم.
پي نوشت 3: بديهي است عيدي فوق الذكر به هيچ وجه نبايد از يك فقره اسكناس تا نخورده پنجاه هزار ريالي (معاد 5 هزار تومان تمام) كمتر باشد. در غير اين صورت با سيد خاطي برخورد مقتضي انجام خواهد گرفت.
پي نوشت 4: عزيزاني كه در دسترس نمي باشند و سادات مونث مي توانند با زدن يك ايميل شماره حساب بانكي اينجانب را دريافت نموده و عيدي خود را به آن شماره واريز نمايند. واضح است كه به علت وجود كارمزد بانكي، مبلغ واريزي نبايد از صد هزار ريال (معادل 10 هزار تومان تمام) كمتر باشد.

در پايان عيد غدير را به همه خوانندگان تبريك عرض نموده و اميدواري خود را جهت خوش بودن ايشان ابراز مي دارد.
مخلص همه ي شما، محتاج به دعاي شما، اكسير
***
اون گل بنفشه بين اون همه برگ زرد و پاييزي، تقديم به شما عنوان عيدانه

آذر ۲۱، ۱۳۸۷

پنجشنبه، 21 آذر 87

سلام. خوبين؟
عيد قربان كه مبارك بود، ايشالا عيد غدير هم پيشاپيش مبارك باشه!
***
يكي از سريال هاي تلويزيون كه اين روزها پخش ميشه و جا داره اينجا واقعا ازش تقدير بشه، سريال وزين و فرهيخته «افسانه جومونگ» مي باشد! متاسفانه تا كنون بخت يار نبوده تا تمام قسمت هاي اين سريال را تماشا كنم ولي در يكي دو شب قبل كه از قضا در جايي مهمان بوديم و تلويزيون هم روشن بود، سعادت يارمان شد و توفيق اجباري يافتيم و سريال فوق الذكر را تماشا كرديم. با ديدن اين سريال توانستم به يكي از عجايب خلقت پي ببرم و آن اينكه يك فرد نابينا هم مي تواند شمشير بزند و در آن واحد با حدودا هزار و سيصد نفر شمشير بازي كرده و دمار از روزگار همه شان دربياورد و فقط يك لحظه كه حواسش پرت شود، يك مقدار مجروح گردد! با ديدن اين سريال بار ديگر به قدرت لايزال سازنگان سريال هاي كره اي پي بردم!
***
خوب شد اين باراك اوباما راي آورد. اين كه مخالف كارهاي بوش بود، حالا اينجور وحشي شده و شاخ و شونه مي كشه، واي به حال مون بود زماني كه مك كين راي مي آورد! بايد تمام ايراني ها بار و بنديل شون رو جمع مي كردن و الفرار! واقعا خدا رو بر اين نعمت هاش بايد شكر كرد...!
***
جا داره كه در اين روزها كه به فصل سرما وارد شديم و با تمام وجود سرما رو احساس مي كنيم، از دولت محترمه (ة تانيث رو براي اين گذاشتم كه دولت هم آخرش ت داره!) تشكر بسيار نمود كه به تمام روستاها و دهات و ده كوره ها وحتا پشت كوه هاهم گاز و برق كشيده و باعث شده مردماني كه قرنها بدون برق و گاز، راحت زندگي مي كرده اند لذت زندگي شهري را درك كنند و قيد كشاورزي و دامداري و... را بزنند و با فروختن زمين هاي خود و مهاجرت عده اي از ايشان به شهرها، هم فاتحه كشاورزي و دامپروري خوانده شود و هم حجم انساني و وسعت شهرها بيشتر و بيشتر شود. در يك كلام: فاتحه روستا و شهر با هم خوانده شود! بگذريم از اينكه برق و گاز شهرها هم به اين دليل كم شده. واقعا دست دولت درد نكنه...
***
تازگي ها يه موس پد خريدم، از اينهايي كه يه برجستگي داره كه مچ دست درد نگيره. با اينكه خيلي راحته ولي بوي وحشتناكي ميده. تا مدتها نمي شد تو اتاق كامپيوترم نفس كشيد! حالا اين قضيه به كنار، هر وقت كه با كامپيوتر كار مي كنم و دستم رو روي موس پد مي ذارم، دستم بوي وحشتناكي مي گيره. اين هم به كنار، مهمترين بدي اين موس پد اينه كه هر وقت خونه هستم و كيميا خانوم مياد خونه، اول دستم رو بو مي كنه و مي گه: باز پاي كامپيوتر بودي؟ اينو چيكارش كنم؟!
***
خدا چرا ايتاليايي ها رو اينقدر زيبا آفريده؟ مقايسه با ايراني ها، از عدل خدا به دوره... نعوذ بالله...!
***
فرندفيد رو از دست ندهيد. معناي واقعي اعتياد به اينترنت رو در فرندفيد كشف خواهيد كرد! بشتابيد كه هر چه زودتر آلوده شويد، بيشتر راضي خواهيد بود!
***
همين جور شانسي دنبال يه حديث قدسي مي گشتم تو كتاب، اين رو پيدا كردم:
«روزي جبرئيل از دوزخ و كيفرهاي دوزخي براي پيامبر (صلي الله عليه و آله) سخن مي گفت و هر دو گريستند. خدا وحي فرمود: شما دو نفر را ايمن مي كنم از اين كه گناه كنيد و سزاوار دوزخ شويد، ليك بايد هميشه اين چنين ترسان باشيد.»
***
اين هم پاييز كوهسنگي مشهد

خوش باشين و التماس دعا