چند روزي ميشه از مسافرت برگشتيم و دارم سفرنامه رو مي نويسم. اميدوارم به دردبخور از كار دربياد.
***
بالاخره اين روز رسيد... تولد آقا و سرورمون مبارك. ايشالا كه بتونيم توي مشهد از طرف اونهايي كه دلشون مي خواد و نمي تونن حرم امام رضا (عليه السلام) مشرف بشن، نايب الزياره باشيم.
عكس هايي كه ديشب از حرم گرفتم...
التماس دعا

سفر بخیر عیدتون هم مبارک
پاسخحذفهر چی هم خودمو راضی کنم با این حرف که هر جا باشی مهم نیست مهم دلته که باید اونجا باشه بازم خودت می دونی چقدر فرق می کنه
مرسی ازاینکه جشمای ما رو هم زائرشون کردی
چه جالب!بعد از رفتنتون از اصفهان اين اولين باري بود كه اشكام ريخت پايين!!
پاسخحذفعكساي قشنگي:)دلم مي خواست منم مشهد بودم اين روز بزرگ رو.
سال بعد ان شا ا...
جاي من خالي :(
پاسخحذفسلام
پاسخحذفنوشته هات یه مقداری با سال 83 فرق کردن، سیبهاتو خوردی و یه دونه اش رو اون بالا گذاشتی ...
وای خدا این جا من رو یاد همه ی اون خاطره هام می ندازه
هنوز بابا نشدی؟
هنوزم حدیث قدسی می نویسی!
من به هوای این حدیث خوشگلا رفتم یه کتاب حدیث قدسی قطور خریدم
باورت می شه؟
اما اصلاً خوب نبود
شاید ترجمه اش مضخرفه به خاطر اون ...
من این عکسهای سبز و دیدم یه جوری شدم
یه خواهش
سلام به امام رضا برسون ، بگو ما رو هم بطلبه
قربان شما و کیمیا
مرضیه از زنجان
سلام. چرا اینقدر کم مطلب مینویسی؟ چند وقتی هست که فاصله مطلب نوشتنت زیاد شده؟ نکنه شما رو هم بردن کهریزک؟!
پاسخحذفسلام
پاسخحذفمن دلم گرفته
یاد قدیم قدیما افتادم
اومدم اینجا...
دلم بیشتر گرفت
{مرضیه}
سلام آقاعلیرضا
پاسخحذفدلتنگ دیدارتون هستیم خانواده سلام برسونید
سلام جناب اكسير
پاسخحذفكجائي بابا ...
(كيميا)
سلام. كجايي آقا از شما خبري نيست؟
پاسخحذفظاهرا كم كم بايد به فكر يك وبلاگ ديگه باشيم!
چرا ديگه نمينويسي؟