سلام
خوبين؟ من برگشتم. دلم هم براتون تنگ نشده بود، چون نرفته بودم، از همينجا داشتم نگاهتون ميكردم ولي حالش نبود كه بنويسم!
عصر جمعه است، تنها تو خونه نشستم، يه خورده استراحت...
اين پست يه استارته براي اكسير. شروع شد!
***
جاتون خالي، بعد از اون مسافرت كه نصف ايران رو گشتيم و هنوز هم نتونستم سفرنامهاش رو براتون بنويسم، هفته پيش باز رفتيم كيش و باز من عاشق اين شهر شدم... هنوز تو افسردگي برگشت از اين جزيرهام. كاش يه كاري پيدا كنم كه بريم همونجا زندگي كنيم، دور از اينهمه شلوغي و كثيفي و سر و صدا و...
***
هنوز يه عده ميان و كامنت ميذارن و دري وري ميگن! خوب نفهم جان، نميبيني ديگه نمينويسم، چه برسه به سياست؟! ديگه تموم شد سياسي بازي ِ اكسير، خوش باشين و برين ديگه اين طرفا پيداتون نشه.
***
يه روز برف اومد مشهد، فرداش نيمه ابري بود، پس فرداش آفتاب شد، برفا رو آب كرد و برد...
اين مهمترين اتفاق زمستون امسال مشهد، تا اين لحظه است!
خدايا شكرت...!
***
يه شغل جديد زديم، اضافه شده به شغلهاي قبلمون! شغل خوشمزهايه!
***
دورهي «نود بينون»ِ دوشنبههامون هم با حضور علي و ياسر و امير، هر هفته در منزل يكي از «بلاگرهاي قديمي مشهد» (!)، كماكان برگزار ميشه. جاي بقيه اساتيد خيلي خاليه. مخصوصا مسعود كه دلم براش تنگ شده.
***
يه بغل كتاب داستان كوتاه خريدم، به اميد اينكه يه روزي همهشون رو بخونيم. تا حالا وقت كردم فقط يكيشون رو تموم كنم. حرص ميزنم براي خريد كتاب!
***
حديث قدسي امروز:
خداوند ميفرمايد: «به رحمت من دست نمييابد كسي كه مرا مايهي سوگندهاي دروغ كند و هنگام رستاخيز به من نزديك نميشود كسي كه زنا كند.»
***
تا حالا گنجشك از اين فاصله نزديك ديدين؟ وقتي شيشه رفلكس باشه و از اون طرف داخل اتاق ديده نشه. خيلي حال كردم باهاشون:
***
خوش باشين. التماس دعا، زود برميگردم ايشالا
۳ نظر:
بعد اين همه مدت نوشتن و ننوشتنت خيلي فرق نمي كرد
سلام همشهری. رسیدن بخیر. آقا هفته ای دو، سه بار میومدم ببینم آپ کردی یا نه؟ خسته نباشید.
%ایام به کام%
چه عجب؟!
دلمون واست تنگ شده بود
خوشحال شدم که دوباره تصمیم به نوشتن گرفتی
ارسال یک نظر