بهمن ۰۵، ۱۳۹۱

هیچ‌وقت گول نام نویسنده کتاب رو نخورین!



دوست کتابفروشم چند تا کتاب گذاشت روی پیشخون، دیدم بینشون از ریچارد براتیگان هم هست. خوشحال برش داشتم و به عادت همیشه پشتش رو خوندم. خوشم اومد. اومدم خونه و شروع کردم به خوندن...

ترجمه‌اش فاجعه بود! چند نمونه رو ببینین:
***
بعد از یک بطری ویسکی و کلی گپ زدن درباره‌ی زن‌ها، کامرون تفنگ را از سرباز خریده بود که حالا از این که داشت به وطنش، آمریکا، می‌رفت و مجبور نبود دیگر از آن تفنگ استفاده کند خوشحال بود. (صفحه 26)
{منظورش از اینهمه کلمه‌های پشت سر هم، سربازه است که داره میره خونه!}
***
ناگهان درشکه روی پشته‌ای ایستاد که علفزار در انحنای دامنه‌اش به پایین امتداد داشت. فوجی از لاشخورهای عهد عتیقی چرخ می‌زدند، فرود می‌آمدند و دوباره در علفزار به هوا بلند می‌شدند. آنها مثل فرشته‌های مجسمی بودند که به ستایش معبد بسیار گسترده‌ی تعداد زیادی جسم کوچک سفید که پیش از این جان داشتند فراخوانده شده بودند. (صفحه 36)
{بدون شرح!}
***
اسبی داشت که پشتش به قدری خمیده بود که شبیه هلال ماه اکتبر به‌نظر می‌رسید. اسمش را گذاشته بود کایرو. به مردم می‌گفت، «این یک اسب مصری است.» (صفحه 41)
{یعنی مترجم نمی‌دونسته که کایرو همون قاهره است، تا خواننده گیج نشه؟!}
***
... این اسب وقتی به دنیا آمده بود، پای راست عقبش را نداشت،... (صفحه 41)
{پای عقب؟ مگه پای جلو هم داریم؟ پای جلو که میشه دست! اون «را» چی میگه اون وسط؟!}
***
بقیه رو بیخیال شدم! به این نتیجه رسیدم که آدم نباید گول نام نویسنده رو بخوره! بدترین کتابهای بدترین نویسنده ها، با یک مترجم خوب، تبدیل به شاهکار میشن!

هیولای هاوکلاین
یک وسترن گوتیک
نوشته: ریچارد براتیگان
ترجمه: سارا خلیل جهرمی (متولد 1363)
انتشارات افراز 1389


هیچ نظری موجود نیست: